خوب، بد، جلف ۲؛ نه آن قدرها خوب و نه آن قدرها جلف!
تاریخ انتشار: ۲۲ شهریور ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۲۶۵۴۲۵
فرارو- فیلم سینمایی خوب، بد، جلف ۲: ارتش سری به نویسندگی و کارگردانی پیمان قاسم خانی و تهیه کنندگی محسن چگینی وارد شبکهی نمایش خانگی شد. برای خرید قانونی و دانلود حلال فیلم سینمایی خوب، بد، جلف۲ اینجا کلیک کنید
این فیلم که بعد از شروع اکران خوبش با بیماری کرونا و تعطیلی سینماها مواجه شد و سپس اکرانش را به صورت آنلاین پی گرفت خیلی زود در شبکهی نمایش خانگی در دسترس عموم قرار گرفت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
سام درخشانی، پژمان جمشیدی، حامد کمیلی، فرهاد آئیش، گوهر خیر اندیش، ستاره پسیانی، مارال فرجاد و علی اوجی گروه بازیگری این فیلم را تشکیل میدهند. امیر توسلی آهنگسازی، میثم مولایی تدوین و حسین جلیلی نیز فیلم برداری این فیلم را عهده دار هستند.
داستان خوب، بد، جلف ۲ از جایی شروع میشود که پژمان جمشیدی و سام درخشانی که اختلافاتی هم با یکدیگر پیدا کردند بعد از مدتها دوباره سر یک پروژهی سینمایی به هم میرسند. پروژهای با سرمایه گذار، کارگردان و عواملی که ساکن آمریکا هستند.
اما تمام عوامل این فیلم در واقع جاسوسانی هستند که برای عملی کردن برنامهای موسوم به آرگوی ۲ به ایران آمده اند و فیلم سازی در ایران برایشان فقط یک پوشش است. هدف اصلی آنها ربودن محمولهی کیک زردی است که از اصفهان به تهران منتقل میشود.
اما پروژهی آرگوی ۲ موانع زیادی بر سر راهش دارد که مهمترینش بلاهت سوپر استارهای کودن آن است. پژمان و سام با حماقت هایشان قویترین و جدیترین ایجنت سازمان جاسوسی آمریکا کلافه میکنند و مثل دو وزنهی سنگین به دوش او افتاده اند. در این شرایط پای دزد دیگری هم به سفرهی کیک زرد ایران باز میشود: طالبان.
طالبان پا به نقشهی آرگوی ۲ میگذارد و محمولهی مورد نظر آمریکاییها را میدزدد. حالا گروه فیلم سازی ارتش سری به همراهی دو سوپر استار کم هوششان باید محموله را از طالبان بربایند...
خوب بد جلف ۲ پر قدرت و به خوبی آغاز میشود. سکانسهای ابتدایی از ورود پژمان و سام تا مذاکره کردن و قرارداد بستن هایشان به خوبی ایده پردازی، کارگردانی و اجرا شده اند. بخش زیادی از بار کمدی فیلم بر دوش کشمکشها و کل کلهای سام و پژمان است. زوجی که وراجیها و ور رفتن هایشان با یکدیگر هنوز توی ذوق نمیزند و هر آن چه بینشان میگذرد ناشی از شخصیتهایی است که برایشان طراحی شده است نه گیر دادنهای لوس به هم و شوخیهای دم دستی معمول بین زوجهای کمدی فیلمهای ایرانی که این روزها تعدادشان کم هم نیست.
فیلم نامهی حساب شده و جذاب خوب، بد، جلف ۲، اما تنها تا رسیدن به یک سوم پایانی اش پیش میرود و از آن جا به بعد لنگ میزند و ارتباط مخاطب را با خودش قطع میکند. البته که در همان یک سوم پایانی هم صحنههای خنده دار زیادی وجود دارد، حمام آفتاب گرفتن نیروهای طالبان و جنگی که با کات گفتن سام متوقف میشود و...، اما این که دو کله پوک داستان که شخصیتهای اصلی فیلم هستند در تمام فیلم در موقعیتی بیگانه با خودشان قرار گرفته اند، اما تاثیری در سیر وقایع ندارند تا حدی ضعف فیلمنامه محسوب میشود.
پژمان و سام با وجود خنگ بودنشان فقط روی اعصاب فربد راه میروند و نقشهی آرگوی ۲ را با چالشی جدی مواجه نمیکنند. حتی منحرف شدن مسیر نقشهی دکتر و فربد به خاطر سهل انگاریهای سام و پژمان نیست بلکه نیرویی خارجی که طالبان باشد آنها را به جایی دیگر میکشاند.
پیوند سام و پژمان هم با این گروه جاسوسی خیلی عمیق نیست. در واقع عاملی که فربد و دکتر مجبورند دیوانگیهای این دو را تحمل کنند به خوبی برجسته نشده است. با متزلزل بودن این پیوند است که مخاطب در دقایق پایانی فیلم که صحنههای زد و خورد و تیر اندازی هم کمی بیش از حد شده است با خودش نحوهی ورود سام و پژمان را به این مهلکه مرور میکند و منطقی کمدی هم نمیرسد.
خوب، بد، جلف ۲ پر است از شوخیهایی با عوامل مختلف سینما که با دست انداختن دو شخصیت اصلی اش به بدنه و جامعهی سینمایی کشور انتقاداتی را هم وارد میکند. همچنین تعداد شوخیهایی که به شوخیهای جنسی موسوم هستند هم در فیلم کم نیستند. از رابطهی سام با مژده (محدثه) تا شوخیهای بیسکوئیتی و ...، اما این شوخیها فقط از نگاه ایرادگیر عدهای مبتزل به نظر خواهد رسید. شوخیهای این چنینی نوع مهمی از طنز پردازی هستند که ما به دلیل محدودیت هایمان در آثار کمدی از آنها بی بهره ایم. شمار معدودی هم که به زعم خودشان خرق عادت میکنند و از این شوخیها بهره میبرند معمولا از سخیفترین و مبتزلترین و دم دستی ترینشان استفاده میکنند که نتیجهای هم جز پس زدن مخاطب ندارد.
اما شوخیهای پیمان قاسم خانی بدین شکل نیست. این شوخیها خلاقانه، فکر شده و بامزه هستند و به هیچ عنوان نمیتوانند مصداقی برای ابتذال قرار گیرند.
کمدی خوب، بد، جلف ۲: ارتش سری خوب شروع میشود مخاطب را با خود به خوبی همراه میکند، اما پایان بندی فیلم که همه چیز را به ساخته شدن قسمت بعدی فیلم ارجاع میدهد اکثر بینندگان را شوکه و ناراحت میکند. نداشتن پایان بندی خوب بزرگترین مشکل این فیلم است که سبب میشود حتی زحمت بسیاری از صحنههای خوب فیلم نیز به باد برود.
اما در پایان و دربارهی بازی ریحانهی پارسا. در دوران جشنواره پیمان قاسم خانی دربارهی وی گفته بود که اگر خل بازیهای معمولش را کنار بگذارد میتواند آیندهی خوبی در بازیگری داشته باشد، اما پر واضح است که این شخص هیچ چیزی جز همان خل بازیهای معمول ندارد. هیچ چیزی جز حاشیه و هیچ چیزی به جز مطرح شدن به هر قیمتی.
دربارهی نحوهی ورود او به این عرصه نمیتوان چیز زیادی گفت. یا در واقع بهتر است که گفته نشود. اما در بارهی تداوم حضورش میتوان. امثال پیمان قاسم خانی و محسن چگینی واقعا نسبت به انتخابشان باید مسئول باشند. دامن زدن به حضور چنین نابازیگر بی استعدادی توهین و اجحاف در حق همهی بازیگران سینما است. بسیار جای تعجب دارد که کسی، چون قاسم خانی با این همه اعتبار و ایده چه احتیاجی به چنین بازیگری در فیلمش دارد. بازیگری که به وضوح بد و بی استعداد است. با حضور امثال پارسا صف طولانی بازیگران جوان و با استعداد و با سواد روز به روز افسردهتر میشوند و جامعهی هنری ایران از حضور بی سوادان خودنما مملو میشود...
منبع: فرارو
کلیدواژه: خوب بد جلف 2 پیمان قاسم خانی سام و پژمان شوخی ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۲۶۵۴۲۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
یادداشت: پیغامی برای هاشم بیگزاده!
به گزارش "ورزش سه"، این روزها بخش قابل توجهی از حاشیههای فوتبال ایران نه از زمین چمن مسابقه بلکه از برنامههای فوتبالی تغذیه میشود.
سناریو: یک بازیکن بازنشسته به یک برنامه دعوت می شود و مجری برنامه با طرح سوالات بعضا نادرست و اغراق آمیز، آن پیشکسوت را به دام رسانه ای خود می اندازد تا پاسخی بدهد که در فضای مجازی دیده شود و به اصطلاح وایرال شود . پرمخاطب بودن البته هیچ مغایرتی به اصول اخلاقی ندارد و این مسئله را نمی توان مورد نقد قرار داد، اما آنچه مورد نکوهش است قطعا بی حرمتی و بی احترامی به قهرمانان و پیشکسوتهای فوتبال است که سالها با عملکرد درخشان خود شادی را به خانه اهالی فوتبال آورده اند.
نکته قابل توجه اینکه در این برنامه ها یک شوخی با یک پیشکسوت برجسته فوتبال می شود (که معمولا هم در برنامه حضور ندارد)، برنامه تمام می شود، مهمان برنامه و مجری به خانههای خود می روند اما سناریوی اصلی پس از آن شروع می شود که در فضای مجازی به واسطه این شوخی مخاطیان فرصت را برای بامزگی بیشتر غنیمت میشمارند و توهین ها آغاز میشود.
بخشی از این فضا معلول این است که در دوران بازی برخی از پیشکسوتان فوتبال، فضای مجازی فراگیر نبوده است و چندان به مانند فوتبالیستهای امروزی مورد توجه قرار نمی گرفتند و درنتیجه، متاسفانه با احترام به تمامی پیشکسوتان ارزشمند فوتبال ایران، تعداد بسیار اندکی از آنها هستند که هرزمان که جلوی دوربین قرار می گیرند، با کری خوانی و شوخیهای نامرتبط سعی در دیده شدن و جلب نگاه مخاطبین دارند.
اگر سخت پیگیر فوتبال باشید، این روزها می بینید که بخش زیادی از پستهای پرمخاطب فوتبال در فضای مجازی مربوط به همین شوخیهای سطح پایین تعلق دارد که اتفاقا یکی از مجریان بسیار مشهور اغلب در مرکز این اتفاق حضور دارد.
امروز هاشم بیگ زاده ستاره سابق تیم ملی در گفت وگو با برنامه صبحگاهی شبکه دو حاضر شد و وارد این ماجرای تکراری شد . این رفتار پرتکرار درحالی از هاشم بیک زاده مشاهده می شود که طبق آنچه که ما از آن مطلع هستیم، برخی از پیشکسوتان از این شوخیهای او و طرح خاطرات گذشته به شدت دلخور هستند.
اما طبیعتا تمام تقصیرها را نمی توان بر گردن پیشکسوتی که بعنوان مهمان برنامه دعوت شده، انداخت و بخش قابل توجهی از این تقصیر متوجه مجریان برنامههای فوتبالی هم می شود.امروز مجری برنامه به مصاحبه اختصاصی خسرو حیدری کاپیتان سابق باشگاه استقلال با آنتن اشاره می کند و به هاشم بیک زاده، مهمان برنامه، می گوید که "خسرو گفته از سیتی پیشنهاد داشته." و درادامه پاسخ هاشم بیک زاده باعث می شود که به نوعی بی احترامی به خسرو حیدری ستاره سابق تیم ملی و کاپیتان سابق باشگاه استقلال صورت بگیرد و هردو با لحنی تمسخر آمیز به این اشاره می کنند که صحبتهای حیدری خلاف واقع است.
ویدئو: 331667ویدئو: 331665
طبیعی است که بی احترامی به خسرو حیدری به عنوان اسطوره باشگاه استقلال و یک فرد موجه با ۹ فصل حضور و ثبت نزدیک به ۶۰ پاس گل و کسب عناوین قهرمانی متعدد، کار جالبی نیست، ضمن اینکه خود سئوال هم واقعی نیست.
خسرو حیدری در مصاحبه خبرساز هفته پیش خود با آنتن اصلا اشاره ای به این نکرد که از منچستر سیتی پیشنهادی داشته است، بلکه صرفا گفت بواسطه عملکرد خیلی خوبش در بازی با الجزیره در ورزشگاه آزادی، چون مالکان باشگاه منچسترسیتی و الجزیره مشترک بودند، به او گفته شده که منچسترسیتی او را می خواهد و هیچ صحبتی از پیشنهاد باشگاه منچسترسیتی به استقلال بابت جذب خسرو حیدری به میان نیامد.
هرچند که اگر چنین پیشنهادی هم بطور رسمی از منچسترسیتی به استقلال داده می شد، چندان دور از ذهن نبود، چون باشگاه منچسترسیتی در آن زمان در ابتدای حرکت رو به رشد خود قرار داشت و کیلومترها با ورژن کنونی منچسترسیتی گواردیولا فاصله داشت و از طرفی، خسرو حیدری هم بی اغراق می توان گفت که در آن زمان، بهترین دفاع راست و وینگر راست آسیا بود که با پاس گلهای متعددش یکی از ستارههای نسل طلایی استقلال بود و بعنوان بهترین پاسور تاریخ باشگاه استقلال، بارها عملکرد درخشانی را از خود با پیراهن استقلال و تیم ملی در عرصههای بین المللی به جای گذاشته بود.
هرچه که هست این روزها دو ضرب المثل در فضای فوتبالی خیلی در ذهنمان مرور می شود، "یک کلاغ چهل کلاغ کردن" و "مرغ همسایه غازه". ضرب المثل اول اشاره به سوالات خلاف واقع و اغراق آمیز مجریان فوتبالی درراستای دیده شدن مصاحبه هایی که می کنند، دارد و ضرب المثل دوم نیز به توهین و بی احترامی است که بعضا به پیشکسوتان برجسته در این برنامههای فوتبالی صورت می گیرد، اشاره می کند. .متاسفانه، ما همواره فکر می کنیم که فوتبالیستهای کشورهای دیگر از ما مستعدترند و ما شایسته هیچگونه دستاوردی در سطح بین المللی نیستیم، این درحالی است که بازی کردن بازیکنان ایرانی در تیمهای معتبر اروپایی مورد جدیدی نیست و بارها در گذشته اتفاق افتاده است و هم اکنون نیز چند ستاره از تیم ملی کشورمان در باشگاههای بزرگ خارجی بازی می کنند.
این را باید درنظر بگیریم که اگر مدیریت فوتبالی به روش صحیح و اصولی آن پیاده سازی شود و استعدادیابی درست و به موقع در کشور صورت بگیرد، چندان دور از ذهن نخواهد بود که بین ۱۰ تا ۱۵ بازیکن بعنوان نماینده ایران در لیگ جزیره بازی کنند. شاید اگر استعدادیابی درست در فوتبال ما صورت می گرفت، خسرو حیدری و مجتبی جباری بعنوان دو ستون نسل طلایی استقلال در دهه ۸۰ و اوایل دهه ۹۰، در بهترین باشگاههای اروپایی بازی می کردند و یا مهدی طارمی بجای اینکه گزینه اینترمیلان باشد، به عنوان گزینه اصلی خط حمله رئال مادرید، سه شنبه شب برابر بایرن مونیخ بازی می کرد.
درپایان بار دیگر باید بگوییم که این شوخی ها که از حد سادگی گذشته اند و بعضا مبتذل نیز شده اند، متاسفانه جز لاینفک برنامههای فوتبالی شده اند و درشرایط فعلی، به نوعی یک فضیلت تلقی می گردند و بایستی که با فرهنگ سازی و برخورد مناسب جلوی تکرار این فضاها و بی احترامی ها را گرفت و از طرف دیگر، برنامههای فوتبالی هم سعی کنند که با به اشتراک گذاری مطالب داده محور و تلاش در حل معضلات فوتبال، درراستای توسعه و پیشرفت فوتبال ایران گام بردارند.
سروش سلماسی